حیوانی-نگا. حیوانکی خاکه رو خاکه-پی در پی کاری را انجام دادن یا چیزی را خریدن آبزیرکاه(حیله گر، فتنه انگیز، دو رو) بنا را بر چیزی گذاشتن-قرار را بر چیزی گذاشتن-چیزی را ماخذ گذاشتن دل قرصی دادن-اطمینان خاطر دادن به صرافت افتادن-به فکر انجام کاری افتادن بند و بست-ساخت و پاخت-توطئه […]