کرستن دونست بازیگر فیلم «مالیخولیا»، سهگانه «مرد عنکبوتی» و فصل دوم سریال «فارگو» به عنوان اولین تجربه رسمی خود در مقام کارگردان، نسخه سینمایی رمان«حباب شبشه» (The Bell Jar) نوشته سیلویا پلات رو جلوی دوربین میبرد. داکوتا فنینگ بازیگر ۲۲ ساله امریکایی واسه بازی در نقش شخصیت اصلی این فیلم انتخاب شده.
رمان پلات که در سال ۱۹۶۳ منتشر شد نشون دهنده داستان زنی جوونه که در تحریریه مجلهای در نیویورک به عنوان کارآموز مشغول فعالیت میشه و در ادامه با ماجراهایی رنجآور روبهرو میشه.
ددلاین گزارش داده کرستن دونست بازیگر ۳۴ ساله امریکایی هم به جمع بازیگرانی پیوسته که به زودی اولین فیلم بلند خود رو در مقام کارگردان جلوی دوربین میبرد. بازیگر نامزد جایزه گلدن گلوب تصمیم گرفته نسخه سینمایی رمان «حباب شیشه» رو روی پرده بیاره. هرچند، این اولینبار نیس که براساس کتاب سیلویا پلات اقتباس سینمایی ساخته میشه؛ اولین نسخه اقتباسی «حباب شیشه» با بازی مریلین هاست در سال ۱۹۷۹ روی پرده رفت. در سال ۲۰۰۳، گویینت پالترو در فیلمی زندگینامهای در نقش پلات ظاهر شد که بخشهای از ماجرای نوشتن «حباب شیشه» رو به تصویر میکشید.
دونست علاوهبر کارگردانی در نوشتن سناریوی فیلم با نلی کیم همکاری کرده و داکوتا فنینگ به جز بازی در نقش شخصیت اصلی، جفت و جورکنندگی پروژه رو هم برعهده داره.
طبق برنامهریزیها فیلمبرداری «حباب شیشه» از اوایل سال ۲۰۱۷ شروع میشه.
دونست در گذشته تجربه کارگردانی دو فیلم کوتاه رو در کارنامه خود داره؛ «خوش اومدید/ Welcome» که اولینبار در جشنواره جداگونه ساندنس روی پرده رفت و «حرامزاده/ Bastard» که در جشنوارههای معتبری مثل کن و ترابیکا به نمایش دراومده.
فنینگ که بازیگری رو از سن ۷ سالگی و با حضور در فیلم «من سم هستم» و «مردی در آتیش» شروع کرد، نقش شخصیتی به نام «استر گرینوود» رو اجرا می کنه؛ زنی جوون که در تحریریه مجلهای در نیویورک به عنوان کارآموز مشغول کار میشه اما بعد از اتفاقی بد مجبور به برگشت به بوستن شهر زادگاهش میشه.
پلات این رمان رو قبل از خودکشی در سن ۳۰ سالگی نوشته بود. سیلویا نه فقط در زندگی و شعر موثر بود که شکل خودکشی اش هم خیلی از دوستداران اش رو ناراحت کرد.
سیلویا پلات پس از جدایی از تد هیوز، در ژانویه سال ۱۹۶۳ رمان «حباب شیشه» رو با نام مستعار «ویکتوریا لوکاس»در انگلستان منتشر می کنه و در ۱۱ فوریه همون سال در لندن خودکشی می کنه.
سیلویا پلات رمان «حباب شیشه» رو براساس یه تیکه از زندگی خود نوشت. داستان رمان مربوط به یه ماه اقامتش در نیویورک واسه سردبیری مجله مادموازل، و بازگشتش به خونه، خودکشی و اقامت در بیمارستان روانیه. منتشر کردن این رمان هفت سال به طول رسید. پلات مجبور شد رمان رو در انگلستان به چاپ بسپارد چون که قوانین آمریکا کتاب رو علیه اصول خونواده آزمایش کرده بود. نفرت سیلویا پلات از مادرش، و در مقابل عشقش به پدر در این رمان کاملأ مشخصه. بحث خودکشی هم از جمله مواردی بود که باعث متوقف موندن کتاب در آمریکا شد.
«حباب شیشه»کتاب تکون دهنده ایه. روایت انسانیه که انگار چیزی گم کرده و امیدی به یافتنش نداره. پلات فرو رفتن دختری رو در سراشیبی دپرس گی اونقدر به آهستگی و درست نشونمون میده که رها کردن رمان نشدنی به نظر میاد.
روایت رمان از دید اول شخصه که خود این باعث می شه تا مخاطب رابطه بیشتری با شخصیت و اندیشه ها و حوادثی که براش اتفاق می افته برقرار کنه.
هر چی داستان به پیش میره حال روحی دختر خیلی بد تر و خیلی بد تر می شه.
انگار که وقتی دوباره برگردیم و به اوایل داستان نگاهی کنیم انگار با شخصیت دیگری روبروئیم. این تغییر اونقدر خوب پرداخت شده که ابدأ بیرون از رمان جلوه نمی کنه.
«حباب شیشه» اولینبار حدود یه ماه بعد از مرگ شاعر و رماننویس قرن بیستم امریکا با نام مستعار منتشر شد (این رمان هم اینکه به وسیله گلی امامی به فارسی برگردانده شده).